نقدي بر نوشته زنده ياد سيروس طاهباز
[ محمود كيانوش ]

اين مطلب بخشي از نقدي است نوشته زنده ياد سيروس طاهباز بر كتابModern Persian Poetry كه به همت محمود كيانوش در لندن منتشر شده است . طاهباز به خصوص به رواني ترجمه اشعار در اين كتاب تاكيد كرده است .
در بحث از شعر اجتماعي ، كيانوش در مقدمه خود مي نويسيد :
"واقعيت اسفبار اين است كه پس از انقلاب مشروطه در تاريخ 1905 بالاخص در دوران سلطنت خودكامه سلسله پهلوي "قلم" به جاي "شمشير" به كار گرفته شد و ادبيات فارسي ، به خصوص شعر ، از اين درك نادرست ، زيان بسيار ديد. بسياري از شاعران كه آثار بسيار با ارزشي سروده بودند شعر خود را در خدمت اين خواست مردم قرار دادند و شعر خود را با سياست در آميختند تا به شهرت دست يابند. حتي شاعري چون سهراب سپهري كه به شاعري غير متعهد مشهور است كه هنر را برتر از هر چيزي
مي شمرد و به نظريه "هنر براي هنر" معتقد بود ، پس از انقلاب اسلامي به صورت شاعر محبوب روشنفكران مذهبي طرفدار حكومت در آمد. چرا كه با وجود ان كه عرفان او تركيبي از تصوف ، بوداگرايي و فلسفه هندي است با ته رنگي از وحدت وجود ، بسياري از واژه ها و تصويرهاي اسلامي را كه گاه تلويحا در تعارض با معني واقعي آن ها بود به كار گرفت.
"سپهري ، به عنوان يك عارف امروزي در جستجوي حقيقت و سير و سلوك روشنگري به ورطه فريبندگي فرماليزم هنري و دلخوش كني با بازي معماهاي تزئيني به كمك استعاره هاي غريب ، فرو مي غلتد و از جوهره صميميت شعر خود مي كاهد . اما به خلاف ، يك شاعر عرفاني هم نسل او ، بيژن جلالي ، بي غل و غش و صميمي در مكاشفه وجودي خود و صادق با احساسات خود است كه با معصوميتي كودك وار خود را چنين بيان مي كند:
شاعر
چون كبوتري است
كه با بالهاي سفيد خود
بر تاريكي هاي جهان
پرواز مي كند
وگاه مي پندارد
كه ستارگان را
بر بالهاي خود
نگه داشته است
و گاه مي پندارد
كه زمين را
به همراه خود
به سوي آسمان ها مي برد.
(روزنامه نشاط ، 14 فروردين 1378)

Back to Sohrab-&-Others page